شعر در مورد جمکران
شعر در مورد جمکران ,شعر در مورد جمکران,شعر در مورد مسجد جمکران,شعر درباره جمکران,شعری در مورد جمکران,شعر کوتاه در مورد جمکران,شعر زیبا در مورد جمکران,شعر دو بیتی در مورد جمکران,شعر جمکران از آقاسی در مورد مهدی موعود,شعر درباره جمکران,شعر درباره مسجد جمکران,شعر درباره ی جمکران,شعری درباره جمکران,شعر درباره ی مسجد جمکران,شعر جمکران,شعر جمکران هادی خرسندی,شعر جمکرانی,شعر جمکران سه شنبه,شعر درباره جمکران,شعر در مورد جمکران,شعر درباره ی جمکران,شعر جمکران,شعر برای جمکران,شعر مسجد جمکران,شعر سه شنبه و جمکران,شعری درباره جمکران,شعری در مورد جمکران,شعر درباره مسجد جمکران,شعر درباره ی مسجد جمکران,شعر در مورد جمکران,شعر در مورد مسجد جمکران,شعر کوتاه در مورد جمکران,شعر زیبا در مورد جمکران,شعر دو بیتی در مورد جمکران,شعر جمکران از آقاسی در مورد مهدی موعود,شعر عن جمکران,شعر فی مسجد جمکران,شعر درباره مسجد جمکران,شعر درباره جمکران,شعری برای جمکران,شعر برای مسجد جمکران,شعر در وصف مسجد جمکران
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جمکران برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
جمکران ای منزل دلدار من
جمکران تنها نشان یار من
دل چو اقیانوس طولانی شده
دیده ها ابری و بارانی شده
شعر در مورد جمکران
کارم از گریه گذشته جمکران
شیشه عمرم شکسته جمکران
من گدای تربت کوی توم
حسرت دیدار مه روی توم
شعر در مورد جمکران
هیچ می دانی چرا آشفته ام؟
از غم او چون غزل ها گفته ام
کفتر جلد تو هستم جمکران
حاجتم ده دل شکستم جمکران
شعر در مورد مسجد جمکران
هر سه شنبه، پنج شنبه ،آمدم
بی غذا و آب ،تشنه، آمدم
آمدم اما ندیدم یار خود
چشم گردان در پی دلدار خود
شعر درباره جمکران
جمکران عشق مرا تو شاهدی
جمکران تو خود گواه واحدی
درد من پیشینه دارد جمکران
قدمت دیرینه دارد جمکران
شعری در مورد جمکران
من که از هجرش چنین رنجیدم
پرتوی رخسار دلبر دیدم
در نگاهش من محبت دیدم
با جسارت پای او بوسیدم
شعر کوتاه در مورد جمکران
گرچه در عشقش همی ناپختم
سر دیدارش به کس ناگفتم
جمکران شاید گناهی کردم
یا به نامحرم نگاهی کردم جمکران
شعر زیبا در مورد جمکران
گو تا ببخشاید مرا
در خیالم یک نظر یاید مرا
طاقت دوری ندارم جمکران
چشم بر پایش گذارم جمکران
شعر دو بیتی در مورد جمکران
در دو عالم یک نگاه او بس است
بی خیالش این دل من بی کس است
جمکران درد مرا درمان بکن
رحم بر این سید گریان بکن
شعر جمکران از آقاسی در مورد مهدی موعود
گو فقط او کی می آید جمکران
قامتش بینم کی شاید جمکران
جان خود سازم فدایش جمکران
تا ببوسم خاک پایش جمکران
شعر درباره جمکران
غمی به وسعت دریای بیکران دارم
هوای گنبد زیبای جمکران دارم
هزار سال دلم از غم تو می سوزد
و کام تلخ تر از طعم شوکران دارم
شعر درباره مسجد جمکران
همیشه آرزویم دیدن شما بوده ست
و مست یک نمه خندیدن شما بوده ست
شنیده ام که جمالی ستودنی داری
و در عزای حسین مثل ابر می باری
شعر درباره ی جمکران
هزار سال به امید صبح بیداری
هنوز منتظر چند با وفا یاری
که حس و حال زمین را دوباره تازه کنی
و آب کوثر بر صورت جهان بزنی
شعری درباره جمکران
نوید آمدنت را مسیح هم داده ست
و قرن هاست که او در رکابت آماده ست
مبرهن است از این حس که در من افتاده ست
که رخ نمایی ات از پشت ابرها ساده است
شعر درباره ی مسجد جمکران
دلم گواه که روزی دوباره می آیی
دوباره با رخ خورشید پاره می آیی…
شعر جمکران
یابن زهرا راه را گم کرده ایم چهره ی دلخواه را گم کرده ایم
ما تو را در قعر چاه انداختیم یوسف ما چاه را گم کرده ایم
شعر جمکران هادی خرسندی
خوش است گر مسافری رسد سلامت از سفر چه شد که قصد باز گشت از این سفر نمی کنی؟
نگر به خیل سائلان به سامرا و جمکران چرا ز باب خانه ات سری به در نمی کنی؟
شعر جمکرانی
این جهان را بی بهاری تا به کی شیعیان را بی قراری تا به کی
کی میایی با کدامین قافله مهدیا چشم انتظاری تا به کی
شعر جمکران سه شنبه
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی من ظهور لحظه ها را می شمام تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گزاری در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی
شعر درباره جمکران
ای یوسف زهرا سفرت کی به سر آید با دست تو کی نخل عدالت ثمر آید
از پیک صبا کی شنوم آمدنت را کی بانک ان المهدیت از کعبه برآید
شعر در مورد جمکران
بینوایم، نوای من مهدیست
دردمندم، دوای من مهدیست
من غریبم در این زمانه، ولی
مونس و آشنای من، مهدیست
شعر درباره ی جمکران
گرچه از داغ هجر میسوزم راضیم،
چون شفای من مهدیست
شعر جمکران
با بوی خدا و با وضو می آید از کعبه و سمت روبرو میآید او آمدنی ست
لحظه ها میدانند یک لحظه به عشق مانده او می آید
شعر برای جمکران
سحر نوید دهد صبح نور نزدیک است زمان غم بسر آمد سرور نزدیک است
شفق زده است ز مشرق فروغ صبح امید دهید مژده که روز ظهور نزدیک است
شعر مسجد جمکران
من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
به دل خسته ی ما صبر و قراری آقا
شعر سه شنبه و جمکران
کاش مهدی به جهان چهره هویدا می کرد گره از مشکل پیچیده ی ما وا می کرد
کاش می آمد و با آمدنش از سر مهر قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
شعری درباره جمکران
آن فرقه که تیشه به نخل فدک زدند بر قلب پاک ختم رسولان نمک زدند
مهدی(عج) بیا ز قاتل مادر سوال کن زهرا(س) چه کرده بود که اورا کتک زدند؟
شعری در مورد جمکران
ای مخزن سر کردگار ادرکنی ای هم تو نهان هم آشکار ادرکنی
بگزیده برای خویش هرکس یاری ای در دو جهان مرا تو یار ادرکنی
شعر درباره مسجد جمکران
هر که یک شیوه اثر در دل محبوب کند شعر گفتم که خودم را به دلت جا بکنم
گر چه من لایـق دیـدار جمـال تو نیـم کاش رخسـار تو یک لحظه تماشـا بکنم
شعر درباره ی مسجد جمکران
قلم در اشک دیده می شود گاه
خود طاقت ، خمیده می شود گاه
دل پر درد ما صد جمکران است
دوبیتی ، یک قصیده می شود گاه
شعر در مورد جمکران
به مهر این و آن عادت ندارم به حرف دیگران عادت ندارم
به سایه سارامنی در شب زخم به غیر جمکران عادت ندارم
شعر در مورد مسجد جمکران
پور مریم را صدا کن صد مسیحا آمده ناجی کشتی نوحی و طور موسی آمده
یوسف و یعقوب و داوود و سلیمان نبی صف کشیدند جملگی مهدی زهرا آمده
شعر کوتاه در مورد جمکران
زمستان خسته شد از بی بهاری دلم سخت میتپد از بی قراری،
دو چشمم دوخته شد بر جاده سرد چقدر تلخ است این چشم انتظاری.
شعر زیبا در مورد جمکران
مهدیم من که مرا گرمی بازاری نیست
بهتر از یوسفم و هیچ خریداری نیست
همه گویند که در حسرت دیدار منند
لیک در گفته این طایفه کرداری نیست
شعر دو بیتی در مورد جمکران
ای که دائم به دعایی که ببینی رخ من
تا که خالص نشوی با تو مرا کاری نیست
شعر جمکران از آقاسی در مورد مهدی موعود
در رخش نور امامت علنی خواهد بود بر کفش پرچم بدعت شکنی خواهد بود
نهضت او چو قیامت شدنی خواهد بود آخر آن مصلح کل آمدنی خواهد بود
شعر عن جمکران
دلم هر چند بی نام و نشان است دچار گریه های بی امان است
دلم دلتنگ باران است امشب سرش بر شانه های جمکران است
شعر فی مسجد جمکران
دیگر شد ام دچار وسواس بیا بد جور به عصر جمعه حساس بیا
گفتی به عموی خو ارادت داری اینبار قسم به دست عباس بیا
شعر درباره مسجد جمکران
این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست دیگر نفسم هم، نفسِ معتبری نیست
رد می شود این جمعه و تا لحظه آخر از آمدن سبز تو اما اثری نیست
شعر درباره جمکران
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
شعری برای جمکران
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
شعر برای مسجد جمکران
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
شعر در وصف مسجد جمکران
کارم از گریه گذشته جمکران
شیشه ی عمرم شکسته جمکران
شعر در مورد جمکران
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
شعر در مورد جمکران
جمکران ای منزل دلدار من
جمکران تنها نشان یار من
شعر در مورد مسجد جمکران
شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطهچین
بیتو چه زود میگذرد هفتههای ما
شعر درباره جمکران
اگر من باعث این غیبت طولانی ات هستم
بگو تا مرگ خود را هم بخواهم از خدا هرشب
شعری در مورد جمکران
ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
شعر کوتاه در مورد جمکران
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
شعر زیبا در مورد جمکران
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
شعر دو بیتی در مورد جمکران
دوباره عهد می کنم که نشکنم دل تو را
چه وعده ها که می دهم به رغم ناتوانی ام
شعر درباره جمکران
از جلوه ی آن منتقم چهره ی نیلی
پایان غم و درد و عزا را زتو خواهیم
شعر درباره مسجد جمکران
دلـم بـه وسعت دریـا گـرفته آقـا جـان
از این زمانه از اینجا گـرفته آقـاجان
بیا دوای غم و غصـه ها تویی مـولا
برای توست که دلهـا گـرفته آقـا جان
شعر درباره ی جمکران
مولا کجایی تا کمی روضه بخوانی؟
یک صبح جمعه روضه خوان می آیی از راه
شعری درباره جمکران
آه ای هم نفسان غیرت تصویر کجاست
آخر این آینه فریاد رسی می خواهد
شعر درباره ی مسجد جمکران
برای دلـــــــم آیــه صبر آمــــــــــد
ولــی نازنین صبرهم انـدازه دارد
شعر جمکران
به قربان افطار و خرما و نجوای تو
سحرهای پر گریه و سوزش و آه تو
کجا می نشینی اذان ها ، فدایت شوم
به قربان آن سفره ی سرد و تنهای تو
شعر جمکران هادی خرسندی
مهدی دلها ، سلامم بکن
مملوء دردم ، دوایم بکن
کنج سحرها ، به ماه صیام
حضرت دلدار ، دعایم بکن
شعر جمکرانی
درد های خسته ی دل،ناله های کهکشانی
خوردن اشک به افطار، سحری سرد و خزانی
چقدر فضای این ماه شده دلربا و زیبا
لب و دیده هردو روزه ، جمعه های رمضانی
شعر جمکران سه شنبه
ای اشک مبار بر لب ترک خورده ام
هرگز مرو به رویِ لبِ دعا نگفته ام
ای اشک میا امروز برای آقای خود
مگر نمی دانی که امروز من روزه ام
شعر درباره جمکران
ماه رمضان شد آقا تو کجایی
هنگام اذان شد آقا تو کجایی
گفتند که درین ماه،مهمانی بیاید
مَه هم که عیان شد آقا توکجایی
شعر در مورد جمکران
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلـو گـــرفته پنهانـی شمـــا
بر شوره زار معصیتم گریه میکنی
جــانم فــدای دیده نورانی شمـــــا
شعر درباره ی جمکران
هر شب به یادت ای ماه
از سینه می کشم آه
کی میرسی تو از راه ؟
شعر جمکران
بازآ دلم ز گردش دوران شکسته است
چون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است
آیینه خیال نهادم به پیش روی
دیدم که قلبم از غم هجران شکسته است
شعر برای جمکران
از طلوع رنگ رنگ انتظار
تا غروب لحظه های ماندگار
من نشستم کنج دیوار دلم
تا بیاید صاحب این روزگار
شعر مسجد جمکران
گفتند که تک سوارمان در راه است
از اول صبح چشممان بر راه است
از یازدهم دوازده قرن گذشت
تا ساعت تو چقدر دیگر راه است ؟
شعر سه شنبه و جمکران
زیباترین یقین بخدا پیش روی ماست
با یوسفی که یکسره در آرزوی ماست
ما گرد و خاک پای تو را جمکران کنیم
یک گوشه از نگاه تو را آسمان کنیم
شعری درباره جمکران
تا کی در انتظار تو شب را سحر کنم ؟
شب تا سحر به یاد رخت ناله سر کنم ؟
ای غایب از نظر ، نظری کن به حال من
تا چند سیل اشک روان از بصر کنم ؟
شعری در مورد جمکران
بگذار بگویمت دلم غم دارد
یک عالمه اشک و آه و ماتم دارد
عجل به ظهور ، عصر آدینه ها
ای یوسف فاطمه تو را کم دارد
شعر درباره مسجد جمکران
حضور تو پیداست ؛ من غایبم !
آیا امید ظهوری هست مولای من ؟
شعر درباره ی مسجد جمکران
یه روز میاد جمعه ای که غروبش دلنشینه !
اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان
شعر در مورد جمکران
نیامدی که مبادا بمیرم از شادی ؟
بیا که مرگ به از انتظار میباشد