شعر در مورد اسم غزاله
شعر در مورد اسم غزاله,شعر درباره اسم غزاله,شعر درباره ی اسم غزاله,شعر با اسم غزاله,شعر درباره اسم غزاله,شعر در مورد اسم غزاله,شعر درباره ی اسم غزاله,شعر درمورد اسم غزاله
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم غزاله برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
کنون که آخر پیری نمانده دندانی
غزال خوش خط و خالی شکار کرده دلم
شعر در مورد اسم غزاله
غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم
شعر درباره اسم غزاله
از گله رانده اند مرا ای غزال من
شیری که خود به دام بیافتد که شیر نیست
شعر درباره ی اسم غزاله
آن تویی،ببر بیابانی که در چنگال تو
این منم،زخمی غزال نیمه جان،طوری م نیست
شعر با اسم غزاله
عاقبت یک شب به قعــر دره ات خواهم پرید
سینــه چاک تو غـــزال ِ بختیاری می شوم
شعر درباره اسم غزاله
تلفیق چشم شیر و غزال است چشم تو
چون با غرور و عشق گلاویز می شود
شعر درمورد اسم غزاله
من یک غزال سرکشم هرچند، در دام چشمان تو افتادم
یک لحظه از بند تورا اما ، با وسعت کل جهانی که
شعر درباره ی اسم غزاله
رهـاسـت در دل غـم های کـهکشانی من
غــزال مــسـت غــزل هـای آسـمـانی من
شعری درمورد اسم غزاله
به پلی که می رساند یخ و شعله را به مقصد
به کمی قدم زدن کنار این دل
و به قایقی که واکرده طناب و رفته رقصان
به کرانه های آبی
به کمی غزال وحشی
به شما نیاز مندم.
شعری در مورد اسم غزاله
من نه غزالی زخم خورده ام
نه ماهی تنگی گم کرده راه
نهنگی توفان زادم
که ساحل بر من تنگ است.
شعری درباره اسم غزاله
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
شعری درباره ی اسم غزاله
گیلاسها، شکوفهها، غزاله، غفلت
تابستانِ تمامِ اَفراها
و تو که ناگهان
مرا به نامِ کوچک خودم میخوانی
شعری با اسم غزاله
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
شعری درباره اسم غزاله
غزل خواجو بگوید بر غزاله
مگر برآهوی چشم غزالان
شعری درباره ی اسم غزاله
گدورت دل خون بسته هیچ چاره ندارد
نشسته ایم چو ناف غزاله تنگ بصحرا
شعر در مورد اسم غزاله
از سرمه چشم شوخ تو تمکین پذیر نیست
نتوان بگرد مانع رم شد غزاله را
شعر درباره اسم غزاله
آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود
شعر درباره ی اسم غزاله
شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
شعر با اسم غزاله
بازآی که چشم و رخت ایماه غزل گوی
این عین غزال آمد و آن رشک غزاله
شعر درباره اسم غزاله
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
«صبا به لطف بگو، آن غزال رعنا را»
شعر درمورد اسم غزاله
غزاله ای که قرار از تو برده تسخیرش
کمند گردنش از خود گسستن است اینجا
شعر درباره ی اسم غزاله
غزاله ای که مرا کرده است صحرایی
کمند گردنش از خود گسستن است مرا
شعری درمورد اسم غزاله
هنوز از اثر دود آه مجنون است
سیاه روزن چشم غزاله در صحرا
شعری در مورد اسم غزاله
خمار نرگس لیلی به چشم مجنون شد
یکی هزار ز چشم غزاله در صحرا
شعری درباره اسم غزاله
ز رزق ما فلک سفله باز می گیرد
درین بساط اگر رم خورد غزاله ما
شعری درباره ی اسم غزاله
گر شیر در زمان بهار عدالتش
بیند رخ غزاله که از لاله احمر است
شعری با اسم غزاله
صبا زگیسوی مشکبارت اگر رساند پیام چینی
چو شبنم از داغ لاله گردد عرق زناف غزاله پیدا
شعری درباره اسم غزاله
مژه به نرگس نیرنگ ساز او می گفت
غزاله ئی چو تو نشنیده ام سیاه و سفید
شعری درباره ی اسم غزاله
ای شیر شکاری که به عونت چو غزاله
آهو بره در چشم و دل شیر نر آمد
شعر در مورد اسم غزاله
به ز نخست محتشم باز رسم به کار خود
گر دگر آن غزاله را چرخ کند شکار من
شعر درباره اسم غزاله
منه ز دست چو نرگس پیاله خاصه در این دم
که لاله می دهد و می خورد غزاله پیاله
شعر درباره ی اسم غزاله
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مردست در کمند غزال
شعر با اسم غزاله
غزال و غزل هر دوان مر تو را
نجویم غزال و نگویم غزل
شعر درباره اسم غزاله
تو غزال رمیده را مانی
من کمان خمیده را مانم
شعر درمورد اسم غزاله
دل رم کرده وحشی نژادان
غزال دامن صحرای عشق است
شعر درباره ی اسم غزاله
اندرین کوی از آرزوی غزال
خوکبانی همی کنند ابدال
شعری درمورد اسم غزاله
میرمد وحشی آن غزال از من
هرگزش میل آرمیدن نیست
شعری در مورد اسم غزاله
غزال ما نگردد رام وحشی
ندیدم این چنین وحشی غزالی
شعری درباره اسم غزاله
گوش سوی غزل و دیده سوی چشم غزال
سگ صیاد ز چشمش نرود صورت رنگ
شعری درباره ی اسم غزاله
بازآی که چشم و رخت ایماه غزل گوی
این عین غزال آمد و آن رشک غزاله
شعری با اسم غزاله
بعد عمری آشنایی، بگذرد دیوانه وار
این غزال شوخ چشم، الفت نمیداند که چیست؟
شعری درباره اسم غزاله
مردمان صید آن رمیده غزال
او خرامان و سگ هم از دنبال
شعری درباره ی اسم غزاله
چنین غزال که وصفش همی رود سعدی
گمان مبر که به تنها شکار ما باشد
شعر در مورد اسم غزاله
شاعران مدحت سرای شهریارانند لیک
شهریار ما غزل خوان غزال خویشتن
شعر درباره اسم غزاله
چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه می چرانمت
شعر درباره ی اسم غزاله
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
شعر با اسم غزاله
شعر من از زبان تو خوش صید دل کند
افسوس ای غزال غزل خوان نیامدی
شعر درباره اسم غزاله
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
«صبا به لطف بگو، آن غزال رعنا را»
شعر درمورد اسم غزاله
افکند نرم خویی خویت
دوستی در میان شیر و غزال
شعر درباره ی اسم غزاله
کنیم چشم به تسخیر او چگونه سیاه؟
که رم ز سایه خود می کند غزاله ما
شعری درمورد اسم غزاله
نتوان به چشم یار ز شوخی نگاه کرد
وحشت بود ز سایه خود این غزاله را
شعری در مورد اسم غزاله
تا گشودم دیده انصاف، هر داغ پلنگ
در نظر چشم غزال خوش نگاهی شد مرا
شعری درباره اسم غزاله
سرمه دان دریاکشان را برنیارد از خمار
شد خمار لیلی از چشم غزال افزون مرا
شعری درباره ی اسم غزاله
گردش چشمی که من دیدم ازان وحشی غزال
در فلاخن می گذارد خواب سنگین مرا
شعری با اسم غزاله
گوشه چشمی اگر باشد ازان وحشی غزال
سهل باشد نافه کردن خرقه پشمینه را
شعری درباره اسم غزاله
عکس خط و خال عنبربار آن مشکین غزال
می کند پرنافه چون صحرای چین آیینه را
شعری درباره ی اسم غزاله
ز صائب پرس احوال غزال وحشی معنی
که مجنون خوب می داند زبان چشم آهو را
شعر در مورد اسم غزاله
غزال چشم تو ره بر پلنگ می گیرد
حباب بحر تو باج از نهنگ می گیرد
شعر درباره اسم غزاله
کمند حادثه را چین نارسایی نیست
رمیدنی به غزال رمیده می ماند
شعر درباره ی اسم غزاله
بهوش باش که دیوانگان وادی عشق
غزال را به کمند نگاه می گیرند
شعر با اسم غزاله
غزال قابل اقبال نیست مجنون را
مگر به یاد سگ لیلی احترام کند
شعر درباره اسم غزاله
نظر بلند گردد ز عشق، داغ پلنگ
هزار پرده به از دیده غزال شود
شعر درمورد اسم غزاله
آن غزال این غزل چو زیبا دید
به کرشمه به سوی من نگرید
شعر درباره ی اسم غزاله
فروغی از غزلش بوی مشک می آید
مگر که هم نفس آن غزال مشکین است
شعری درمورد اسم غزاله
به صیدگاه محبت دل فروغی را
غزال چشم تو ذوق غزل سرایی داد
شعری در مورد اسم غزاله
صاحب نظری را که به چشم توفتد چشم
حاشا که به دنبال غزال ختن افتد
شعری درباره اسم غزاله
چشمی که به یک غمزه مرا طبع غزل داد
نسبت نتوانم به غزال ختنش کرد
شعری درباره ی اسم غزاله
فروغی از پی آن نازنین غزال برو
که در قلمرو عشقت غزل سرا بکند
شعری با اسم غزاله
پی آن غزال مشکین که نگشت صیدم آخر
چه سمندها دواندم چه کمندها گسستم
شعری درباره اسم غزاله
دی باز فروغی من دلکش غزلی گفتم
کز چشم غزال او شایسته انعامم
شعری درباره ی اسم غزاله
با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
چندین هزار احسنت می بایدت کشیدن
شعر در مورد اسم غزاله
غزال خویش به من ده غزل ز من بستان
نمای چهره شعریت و شعر تازه ببین
شعر درباره اسم غزاله
وحشی غزال من که به من آرمیده بود
وحشی چنان نشد که شود باز رام من