شعر در مورد عاشورا
شعر در مورد عاشورا,شعر در مورد عاشورای حسینی,شعر در مورد عاشورا تاسوعا,شعر در مورد عاشورا و تاسوعا,شعر در مورد عاشورا و محرم,شعر در مورد عاشورا برای کودکان,شعر در مورد عاشورا و کربلا,شعر در مورد عاشورای,شعری در مورد عاشورا,شعری در مورد عاشورا و تاسوعا,شعر درباره عاشورای حسینی,شعری در مورد عاشورای حسینی,شعر در مورد تاسوعا و عاشورای حسینی,شعر درباره عاشورا تاسوعا,شعر کوتاه در مورد تاسوعا و عاشورا,شعر درمورد تاسوعا عاشورا,شعر کودکانه در مورد تاسوعا و عاشورا,شعر درباره عاشورا و تاسوعا,شعر درباره ی عاشورا و تاسوعا,شعر درباره عاشورا و محرم,شعر زیبا در مورد محرم و عاشورا,شعر کودکانه در مورد محرم و عاشورا,شعر کودکانه در مورد عاشورا,شعر درمورد عاشورا کودکانه,شعر در مورد روز عاشورا,شعر کوتاه در مورد عاشورا,شعری در مورد روز عاشورا,شعری زیبا در مورد عاشورا,شعری در مورد واقعه عاشورا,شعری درباره روز عاشورا و تاسوعاکودکانه,شعر در وصف عاشورا,شعر در وصف عاشورا و امام حسین,یک شعر در وصف عاشورا,شعر ترکی در وصف عاشورا,شعری در وصف عاشورا,شعر در وصف روز عاشورا,شعر زیبا در وصف عاشورا,متن شعر در وصف عاشورا,شعر مرحوم آقاسی در وصف عاشورا,شعر در وصف زیارت عاشورا,شعری زیبا در وصف عاشورا,اشعار در وصف روز عاشورا,اشعار زیبا در وصف عاشورا,شعرهای زیبا در وصف عاشورا,متن شعر مرحوم آقاسی در وصف عاشورا,شعر مرحوم آغاسی در وصف عاشورا,اشعار در وصف زیارت عاشورا,شعر عاشورایی,شعر عاشورایی کوتاه,شعر عاشورایی رباعی,شعر عاشورایی قیصر امین پور,شعر عاشورایی ایرج میرزا,شعر عاشورایی شهریار,شعر عاشورایی کودکانه,شعر عاشورایی ترکی,شعر عاشورایی محتشم کاشانی,شعر عاشورایی فاضل نظری,شعر عاشورا,شعر عاشورایی,شعر عاشوراء,شعر عاشورای حسینی,شعر عاشوراء الامام الحسین,شعر عاشورایی محتشم کاشانی,شعر کوتاه عاشورای,شعر های عاشورایی کوتاه,شعر عاشورایی ترکی,شعر عاشوراء الحسین,شعر عاشوراء فیس,شعر عاشوراء الامام الحسین فیس,شعر عاشوراء 2015,شعر عن عاشوراء,شعر عن عاشوراء الامام الحسین,شعر عن عاشوراء قصیره,شعر على عاشوراء,شعر عاشورای حسینی,شعر درباره عاشورای حسینی,شعر برای عاشورای حسینی,شعر در مورد عاشورای حسینی,شعر درباره ی عاشورای حسینی,شعر تاسوعا و عاشورای حسینی,شعر از عاشورای حسینی,شعر تسلیت عاشورای حسینی,شعر الامام الحسین یوم عاشوراء,شعر الامام الحسین فی عاشوراء,شعر بحق الامام الحسین فی عاشوراء,شعر الامام الحسین فی یوم عاشوراء,قصائد عاشوراء الامام الحسین,شعر عن الامام الحسین یوم عاشوراء,شعر بحق الامام الحسین یوم عاشوراء,شعر عاشورایی از محتشم کاشانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عاشورا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بهـار گل به جراحـات پیکـرت پیداست
چقـدر زخـم بر اندام بیسـرت پیداست
به مـادر تـو «زیـارت قبـول» باید گفت
که جای بوسۀ گرمش به حنجرت پیداست
شعر در مورد عاشورا
تو راست قـامت تاریخـی و خمیده قدت
خمیـدگیـت ز داغ بــرادرت پیــداست
اگر چـه گم شدهای در هجوم کثرت زخم
بـه پارههـای جگر داغ اکبرت پیـداست
شعر در مورد عاشورای حسینی
مگـر کـه فاطمـه الان کنــار مقتل بود
که روی سینه، گلِ اشک مادرت پیداست؟
مگـر نشـان سنانهـا به پیکرت کم بود
که جای سیلی بر روی دخترت پیداست؟
شعر در مورد عاشورا تاسوعا
تبسمـی کـه زدی بر فراز نی میگفت
که در نگاه تو لبخند اصغرت پیداست
هنـوز میبـری از زخـم کشتگانت دل
هنـوز خنـدۀ گلهای پرپرت پیداست
شعر در مورد عاشورا و تاسوعا
به خواهر از گلـوی پارهپاره حرف بزن
کـه روح در نفس روحپرورت پیداست
شـرار نالـۀ «میثم» ز آتش دل توست
همیشه در نگهش زخم پیکرت پیداست
شعر در مورد عاشورا و محرم
آمدم در قتلگه تا شاه را پیدا کنم
ماه را شرمنده از آن خلقت زیبا کنم
گشته از باد خزان پرپر همه گل های من
جستجو در بین این گل ها گل زهرا کنم
شعر در مورد عاشورا برای کودکان
دید تا عریان میان آفتابش گفت کاش
خصم بگذارد بمانم سایبان بر پا کنم
گر به خون، قانون آزادی نوشتی در جهان
من هم او را با اسیری رفتنم امضا کنم
شعر در مورد عاشورا و کربلا
تا شود ثابت که حق جاوید و باطل فانی است
زین زمین تا شام غم برنامه ها اجرا کنم
تا یزید دون نگوید فتح کردم زین عمل
می روم تا آن جنایت پیشه را رسوا کنم
شعر در مورد عاشورای
می کنم با خاک یکسان کاخ استبداد کن
تا دهان خود برای خطبه خواندن وا کنم
تا کنی سیراب نخل دین، تو دادی تشنه جان
من هم از اشک بصر این دشت را دریا کنم
شعری در مورد عاشورا
کاش بگذارند عدوان کای عزیز فاطمه
در کنار پیکر صد پاره ات مأوا کنم
بر تنت جان برادر نی سر و نی پیرهن
دادخواهی تو نزد ایزد یکتا کنم
گفت «انسانی» چو من نومید از هر در شوم
روی حاجت را به سوی زینب کبری کنم
شعری در مورد عاشورا و تاسوعا
بعد من کار تو خواهر سخت است
دیدن داغ برادر سخت است
آخرین لحظه به هنگام وداع
آه بوسیدن دختر سخت است
شعر درباره عاشورای حسینی
بوسۀ زیر گلو قبل وداع
بعد از آن بوسه حنجر سخت است
دیدن گریۀ یک طفل صغیر
پیشِ گهوارۀ اصغر سخت است
شعری در مورد عاشورای حسینی
خواهرم روز دگر وقت سفر
دیدن پیکر بی سر سخت است
معجر خود گِره محکم بزنید
حملۀ دشمن کافر سخت است
شعر در مورد تاسوعا و عاشورای حسینی
بی علمدار شدن در صف جنگ
غصۀ میر دلاور سخت است
به اسیریِ تو و کشتنِ من
خندۀ این همه لشگر سخت است
شعر درباره عاشورا تاسوعا
مضطرب بر سَرِ تلّی از خاک
دیدن نیزه و خنجر سخت است
پیش چشم نگرانت، دعوا
بر سر پیکر پرپر سخت است
شعر کوتاه در مورد تاسوعا و عاشورا
بعد من خیمه که غارت بشود
غربت آل پیمبر سخت است
پیش چشم همۀ اهل حرم
غارت چادر مادر سخت است
شعر درمورد تاسوعا عاشورا
کعب نی خوردن تو جای همه
دیدن زخم مکرر سخت است
پشت دروازه در آن مرکز کفر
خطبۀ دختر حیدر سخت است
شعر کودکانه در مورد تاسوعا و عاشورا
نسیم تلخ پر از انکسار می آید
و ذوالجناح دگر بی سوار می آید
به باد رفته گمانم تمام هستی او
به سمت خیمه چه بی اختیار می آید
شعر درباره عاشورا و تاسوعا
تمام فاجعه را با دو چشم خود دیده
که ناله می زند و بی قرار می آید
فقط نه کرب و بلا و مدینه و مشعر
صدای ناله ای از مستجار می آید
شعر درباره ی عاشورا و تاسوعا
زنی که اول صبحی شبیه حیدر بود
غروب با قد خم هم کنار می آید
میان خیمه آتش گرفته غیر از غم
سراغ اهل حرم اضطرار می آید
شعر درباره عاشورا و محرم
غروب با خودش انگار غربت آورده
ز سمت خیمه صدای (فرار) می آید
یکی دوید، گمان می کنم سر آورده
چقدر با عجله، از شکار می آید؟
تمام لشگر ابلیس غرق شادی بود
از این به بعد چه بر روزگار می آید؟
شعر زیبا در مورد محرم و عاشورا
گفتم اگر سرت نبود پیکر تو هست
مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست
اما چه پیکری که چه راحت بلند شد
دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد
شعر کودکانه در مورد محرم و عاشورا
روی زمین به فاصله افتاده پیکرت
حتما به دست حرمله افتاده پیکرت
صحبت به سمت نیزه کنم یا به قتله گاه
رویم کدام سوی کنم شاه بی سپاه
شعر کودکانه در مورد عاشورا
تا صبح روی خاک پر از رد پا شوی
ترسم که با نسیم سحر جا به جا شوی
حلق تو را همینکه سر نیزه دوختند
قیمت گذاشتند و پس از ان فروختند
شعر درمورد عاشورا کودکانه
دعوا سر تو شدت سختی گرفته است
ما بینشان رقابت سختی گرفته است
معلوم میشود چقدر بد شکسته ای
از نیزه ای به نیزه دیگر نشسته ای
شعر در مورد روز عاشورا
اواز سنگ هر چقدر رنج اور است
اما صدای نعلِ نویِ اسب بدتر است
ترکیب عضوهای تو را بخش میکنند
این اسب ها حسینِ مرا پخش میکنند
شعر کوتاه در مورد عاشورا
دیدمت در بین گودالی و غمگین می شوی
در میان حوض خون رفتی و رنگین می شوی
گاه زیر چکمه ها هستی و سنگین می شوی
گاه با سرنیزه ها بالا و پائین می شوی
شمر بد ذات آمد و پنجه به مویت کرد وای
آنقدر زد با لگد تا پشت و رویت کرد وای
شعری در مورد روز عاشورا
خنجر کندش همین که بر رگ چهارم نشست
بعد از آنکه چند تا از استخوان هایش شکست
سر شد از پیکر جدا و بر نوک نیزه نشست
لات های کوفه در خیمه همه معجر به دست
دختران پاک را با ضرب سیلی می زدند
صورت خورشید ها را رنگ نیلی میزدند
شعری زیبا در مورد عاشورا
نگاهش کهکشان را تاب می داد
شب تاریک را مهتاب می داد
اگر یک دست در تن داشت عباس!
تمام کربلا را آب می داد
شعری در مورد واقعه عاشورا
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهن تو جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
شعری درباره روز عاشورا و تاسوعاکودکانه
دلی در خون نشسته دوست داری؟
بگو قلبی شکسته دوست داری؟
تورا ای عشق ! بی سر دوست دارم
مرا با دست بسته دوست داری؟
شعر در وصف عاشورا
ز شب تا صبح فردا گریه کردم
نه قطره بلکه دریا گریه کردم
برای دیدن روی تو ای ماه
زمین و آسمان را گریه کردم
شعر در وصف عاشورا و امام حسین
نیستان درنیستان داغداری
بلور اشک و آه و سوگواری
سری بر نیزه و آهی به سینــه
برایم مانده تنها یادگـــاری
یک شعر در وصف عاشورا
فلک ساز غمی دیرینه می زد
دلم از درد و داغت پینه می زد
چو می دیدم سرت را روی نیزه
به روی گونه اشکم سینه می زد
شعر ترکی در وصف عاشورا
به نیزه میکشد دائم سرش را
دل از برگ گل نازکترش را
به بوی لاله، گنجشک غریبی
تبرُّک میکند بال و پرش را
شعری در وصف عاشورا
همیشه با دو چشمت عالمی داشت
کجا مثل نگاهت همدمی داشت
امام عشق، آن ظهر عطشناک
به دستانت نیاز مبرمی داشت
شعر در وصف روز عاشورا
برادر با برادر دست میداد
برای بار آخر آخر دست میداد
چه احساس قشنگی ظهر آن روز
به عباس دلاور دست میداد
شعر زیبا در وصف عاشورا
دعا کن قسمتم اندوه باشد
غم من یک غم بشکوه باشد
دعا کن تا نریزد شانه هایم
دلم یک عمه زینب کوه باشد
متن شعر در وصف عاشورا
دوباره دسته دسته سوگواری
محرم، جمعه ، باران، بیقراری
خدا، تا بر نگشتی کاش می داد
به ما یک عمه زینب بردباری
شعر مرحوم آقاسی در وصف عاشورا
کسی دلواپس گلهای سیب است
چقدر آن پیر آوازش غریب است
چه حسی آسمانی دارد او کیست؟
حبیب ابن حبیب ابن حبیب است
شعر در وصف زیارت عاشورا
کسی جز دست تو آب آورش نیست
کسی سقّـای باغ پرپرش نیست
دریــغ از او چــرا کــردنــد آن قــــوم
مگر این آب، مهر مادرش نیست؟
شعری زیبا در وصف عاشورا
امــام عـشـق را مــاه مـنـیری
وفــاداران عـالــم را امـــیــــری
دو دستت گرچه افتادند بر خاک
به خاک افتادگان را دست گیری
اشعار در وصف روز عاشورا
هزاران چشم اشک آلود باران
دو تا دست و تن یک رود، باران
همین دیشب میان هیئت ما
یکی از سینه زنها بود باران!
اشعار زیبا در وصف عاشورا
بگو بغض مرا پرپر کند مشک!
غم دست مرا باور کند مشک!
به دندان می برم اما خدایا
لبانم را مبادا تر کند مشک!
شعرهای زیبا در وصف عاشورا
رقیه دختر زیبای بابا
رفیق و همدم دنیای بابا
سفر رفتم نبینم غصه داری؟
بشه اشکت غم فردای بابا
متن شعر مرحوم آقاسی در وصف عاشورا
دلامون دلخوش اون نیم نگاهه
نگاهت واسه ماپشت وپناهه
من واصغر،رقیه،باتوشادیم
عموجون بی تودنیامون سیاهه
شعر مرحوم آغاسی در وصف عاشورا
دل تـو تشنه و بیتاب میرفت
به لبیک «عمو بشتاب» میرفت
تو دست رود را رد کردی آن روز
اگــر نــه آبـــروی آب مــیرفــــت
اشعار در وصف زیارت عاشورا
به چشمش تیر بود اما نگاهش…
چه رازی داشت با مولا نگاهش؟
بدون دست میگیرد در آغوش
تمام خیمهها را با نگاهش
شعر عاشورایی
به آن گلهای پرپر بوسه میزد
به روی سینه با هر بوسه، میزد
به قرآن؟ نه، برادر داشت انگار
به دستان برادر بوسه میزد
شعر عاشورایی کوتاه
نوشته اند سنان ها به تو امان ندهند
نوشته اند که ره را به تو نشان ندهند
نوشته اند به یک دیده بنگری همه را
نوشته اند دو روزن به آسمان ندهند
شعر عاشورایی رباعی
نوشته اند خودت جذبه باش و حکم بران
نوشته اند به این تیرها کمان ندهند
اگر تمامی این رودها تنور شوند
نوشته اند تو را مثل آب نان ندهند
شعر عاشورایی قیصر امین پور
چه مختصر شده ای ای رشید سایه فروش
نگفته ای که به ما هیچ سایه بان ندهند
ز بس شکفته شدی لحظه ای گمان بردم
قرار شد که سرت را به نیزه بان ندهند
شعر عاشورایی ایرج میرزا
لبم نمیرسد این تیرها مزاحم ماست
چرا که فاصله ها بوسه را توان ندهند
نوشته اند که بر نی عمامه دار شوی
تو عالمی و به عالم جز این نشان ندهند
شعر عاشورایی شهریار
عمو به دیده ی طفلان همیشه سنگین است
خدا کند که سرت را به این و آن ندهند
خبر چو کاسه ی لرزان لب به لب چرخید
خدا کند خبرت را دوان دوان ندهند
شعر عاشورایی کودکانه
نوشته اند که در یک ضریح جا نشویم
به یک مدار دو سیاره را عنان ندهند
گران فروش ترین مردمان دنیایند
که ساقی ام بگرفتند و آبمان ندهند
شعر عاشورایی ترکی
اولی سنگ بر سر و رو زد
قبضه یِ دشنه را به ابرو زد
دومی نیزه ای به پهلو زد
پیرمردی عصا به بازو زد
چقَدَر دوره کرده اند تورا
چند صد قطعه کرده اند تورا
شعر عاشورایی محتشم کاشانی
قامتِ من خمیده شد ای وای
یا غیاثت شنیده شد ای وای
پیکر ِ تو دریده شد ای وای
سرت از تن بریده شد ای وای
تا که یک نیزه بر دهانت خورد
مادرت دست را به پهلو بُرد
شعر عاشورایی فاضل نظری
گرگها ریخته اند رویِ سرت
همه زوزه کشان به دور و برت
لخته خون میچکد ز بال و پرت
یکنفر هم نشسته بر کمرت
پشت و رویت نموده چندین بار
خنجرش کُند میبُرَد انگار
شعر عاشورا
بُرد انگشتر ِ تورا خولی
زرهِ پیکر تورا خولی
تا به کوفه سر ِ تورا خولی
معجر ِ خواهر تورا خولی
تا به گودال دلبرم جان داد
همه یِ چشم ها به من افتاد
شعر عاشورایی
تا که صد تیر در تنت جا شد
باز از دور شمر پیدا شد
ارباً اربا دوباره معنا شد
بر سر ِ غارت تو دعوا شد
نیزه داران مقابلت هستند
پلک نیمه باز ِ تورا بستند
شعر عاشوراء
پیکرت بود و یک جهان نیزه
از زمین تا به آسمان نیزه
حرمله تیر زد سنان نیزه
میخورد بر لب و دهان نیزه
نامرتب شده ست اعضایت
خس خس افتاده در نفسهایت
شعر عاشورای حسینی
از بسکه خورد بر بدنش نیزه و خَدَنگ
شد پیکرش شکفته، چو گلهای سرخ رنگ
از تیر غم، چو ابر بهار آسمان گرفت
باران خون، به گلشن او داد، آب و رنگ
شعر عاشوراء الامام الحسین
هر دم به یک طرف، بدنش داشت گردشی
تا چرخ بر نشانه زند تیر ِ بی درنگ
میجُست راه ترک قفس، مرغ جان او
تیر بلا ز بسکه نمود آشیانه تنگ
شعر عاشورایی محتشم کاشانی
لبریز شد، چو از بدنش چشمه های خون
برگرد او بچید فلک، ظالمانه سنگ
پوشیده شد عذار حسین از غبار و خون
آئینه ی جمال خدائی گرفت زنگ
شعر کوتاه عاشورای
قرآنیان، به پیکر قرآن، کشیده تیغ
اسلامیان، گرفته عجب، شیوه ی فرنگ
دشمن در انتظار و مهیای غارت است
تا گوشوار و معجری آرد مگر به چنگ
شعر های عاشورایی کوتاه
پر شد حرم، ز غلغله ی وامحمدا
شد همصدا به زینب غمدیده طبل جنگ
طبع حسان چگونه دهد شرح ماجرا
اینجا که پای فکر سبک سیر، گشته لنگ
شعر عاشورایی ترکی
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
شعر عاشوراء الحسین
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است
شعر عاشوراء فیس
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد
بر دل فاطمه داغ عالم شد
شعر عاشوراء الامام الحسین فیس
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
شعر عاشوراء 2015
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
شعر عن عاشوراء
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
شعر عن عاشوراء الامام الحسین
دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله
کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین ها را